به گزارش نماینده به نقل از مهر، حمید بعیدینژاد در مطلبی در صفحه اینستاگرامش با عنوان "در حکایت امکان بازرسی از تاسیسات نظامی" نوشت:
در علم ارتباطات و هم در اصول مذاکره، قاعدای وجود دارد که یک: از مهمترین اصولی که در این حوزه شناخته میشود بر اساس این اصل، توجه انسانها در تعاملات و مذاکرات بیش از آنکه به عبارتها و کلماتی باشد که توسط طرفها ادا میشود، به پیامهایی است که طرف ها مبادله می کنند. بر این اساس آنچه طرفهای یک ارتباط و مذاکره از کلام هم میفهمند، دقیقا منطبق بر معانی کلمات و عباراتی که طرف یا طرفهای مقابل، قصد ادای آنها را دارند نیست، بلکه گاهی پیامی که از جانب یک طرف به طرف مقابل میرسد حتی با کلمات و عباراتی که طرف اول استفاده میکند متعارض هم هستند. گاهی طرف مقابل ما چنان واکنش تندی در برابر نظری که مطرح میکنیم نشان میدهد که اصلا با معانی عبارتهایی که بکار برده ایم همخوانی ندارد. این به دلیل آنست که توجه شنونده به پیامی بوده است که از کلام و موضع ما فهمیده است. اگر این اصل را بپذیریم لازم است ما هم در ارتباط خود با دیگران بیش از آنکه به عبارات و کلماتی که ادا می کنیم توجه داشته باشیم، به این دقت کنیم که از کلام خود چه پیامی را به طرف مقابل منتقل میکنیم، چون عمده این پیامها هستند که شنیده میشوند. وقتی به همسرمان در منزل یا به همکارمان در محیط کار درخواستی را که برای انجام کاری داشته ایم یادآوری می کنیم، ممکن است به یکباره با اعتراض و پرخاش مستقیم وی مواجه شویم و این وقتی است که پیامی که وی از کلام زبانی و بدنی ( body language) ما گرفته است این است که انگار خواسته ام به او بگویم: " کاری از تو خواستم که مثل همیشه با بی توجهی و یا تنبلی انجام ندادی، و این بار اولت هم نیست، همیشه همینطوری و مسئولیت نمی فهمی، باید فکری بکنم". حال البته کاملا محتمل است که من خواسته باشم چنین پیامی را منتقل کنم یا اصلا نخواسته باشم چنین پیامی را منتقل کنم. بر این اساس است که امروزه محققین موضوع ارتباطات تاکید می کنند که عدم درک و یا ارسال پیامهای نادرست در روابط انسانی یکی از مهمترین دلایل سوء تفاهمات در محیط خانواده و محیط کار میباشد که با توجه بیشتر و دقیقتر به پیامهایی که به دیگران می دهیم یا می گیریم میتوانیم بخش مهمی از این سوءبرداشتها و یا سوء تفاهمات را کم کرده یا آنها را از میان ببریم.
این موضوع کاملا در شرایط موجود در مذاکرات هستهای میان ما و اعضای ۱+۵ مصداق بارز دارد، به ویژه که در این مذاکرات طرفها نسبت به هم بسیار بی اعتماد هستند و به نیتها و مقاصد یکدیگر بسیار سوء ظن دارند. طرفها در این مذاکرات بیش از آنکه به کلمات و عبارتی که طرف مقابل استفاده میکند توجه داشته باشند، به نیتها و اهداف توجه میکنند.
یکی از مصداقهای بارز این بحث موضوع بازرسی از تاسیسات نظامی است. از طرفی میبینیم که کشورهای غربی و آژانس مرتب تاکید می کنند که ایران نمی تواند کشوری استثنا باشد و در صورت وجود نگرانی از فعالیت تاسیسات نظامی اش باید بپذیرد که برای رفع هرگونه ابهام دسترسی لازم به آن تاسیسات برای آژانس فراهم شود و این در حالی است که ایران همواره اعلام نموده است که اجازه نخواهد داد که با ایران به صورت یک وضعیت خاص برخورد شود و بر این مبنا به هیچ وجه اجازه بازرسی از تاسیسات نظامی خود را به بازرسین آژانس بین المللی انرژی اتمی نخواهد داد. بی شک ایران در این موضع اصولی کاملا محق میباشد چرا که تاسیسات نظامی اصولا در دامنه و گستره برنامه هسته ای قرار نمی گیرند که بخواهد تحت شمول تفاهم آینده هسته ای یا برنامه جامع اقدام مشترک قرار بگیرد. ایران پیش از این هم در مذاکرات همین موضع را پیرامون پیشنهاد طرف مقابل برای تحت شمول قرار گرفتن برنامه موشکی خود اتخاذ نمود و با اعمال هرگونه نظارت و کنترل بر برنامه موشکی مخالفت نمود. تیم مذاکره کننده ایران از همان ابتدای مذاکرات یک موضع هماهنگ و منسجمی در خصوص رد هر گونه مداخله نظام نظارتی آژانس در برنامه دفاعی و یا تاسیسات نظامی ایران داشته است و ضمن مخالفت با برخورد ویژه با ایران، با بازرسی آژانس از برنامه دفاعی و موشکی ایران و یا اعطای اختیار خاص به آژانس جهت بازرسی از تاسیسات نظامی ایران مخالفت کرده است. اما متاسفانه پیامی که طرفهای غربی از این موضع ایران به جوامع و رسانه های خود تلقین کرده اند این است که ایران به بهانه تمسک به این نوع استدلالها قصد دارد تاسیسات نظامی خود را به طور کامل و جامع از هر گونه امکان دسترسی بین المللی مستثنا نماید تا با خیال راحت اگر به نقطه ای رسید که خواست یک برنامه مخفی نظامی هسته ای را به پیش ببرد با راه اندازی یک تاسیسات غنی سازی مانند فردو در تاسیسات نظامی خود، مواد شکافت پذیر هسته ای لازم را مخفیانه تولید نماید و با توجه به مستثنا کردن تاسیسات نظامی خود از بازرسی آژانس و با توجه به توانمندیهایی که در تکمیل و توسعه سلاح هستهای دارد و این توانمندیها در چارچوب بحث مربوط به بررسی گذشته برنامه هستهای ایران مشخص شده است، در زمان سریعی برنامه نظامی هستهای خود را، در حالیکه دنیا به اجرای تفاهم هستهای دلخوش کرده است و با لغو تحریمها حتی تکمیل این برنامه را راحتتر از گذشته نیز کرده است، عملی نماید و یکباره دنیا را در برابر اقدام انجام شده نظامی خود قرار دهد.
متاسفانه پیامهای نادرستی که رسانه ها و مراکز دارای جهت گیریهای خاص غربی (از جمله رجوع کنید به مقاله اخیر دیوید آلبرایت) صبح تا شب القا میکنند، نگرانیهای زیادی را در میان رسانهها و افکار عمومی در غرب ایجاد کرده است. شکی نیست که ایران از طریق اصرار بر مجاز نبودن بازرسی از تاسیسات نظامی خود به هیچ وجه قصد پیگیری برنامه نظامی هستهای در تاسیسات نظامی خود را ندارد، چرا که ایران با صدایی بلند توسعه و تولید سلاح هستهای را هم از نظر دکترینهای دفاعی- امنیتی خود و هم از نظر شرعی مردود اعلام کرده است. نگرانی ایران از بازرسی از تاسیسات غیر هستهای شامل تاسیسات نظامی به این دلیل است که معتقد است اصولا هیچ گونه کار هسته ای در تاسیسات نظامی ایران صورت نمیگیرد که نیاز به اعمال بازرسی داشته باشد. برنامههای نظامی ایران همگی بر افزایش توان دفاعی کشور متمرکز است و در این عرصه چون تاسیسات نظامی با مواد هستهای سرو کاری ندارد دلیلی هم بر اعمال بازرسی بر تاسیسات نظامی که همه واجد اطلاعات محرمانه امنیت ملی هستند وجود ندارد.
اما آیا در این شرایط بی اعتمادی و در شرایطی که تلاشهای مسمومی برای ایجاد پیام و درک نادرست از مواضع اعلامی ایران در جریان است، راهی برای حل مشکل وجود دارد؟ به نظر میرسد بله وجود دارد و این راه اعمال بدون تبعیض چارچوب پروتکل الحاقی، به موازات دقیقتر شدن برخی ابعاد آن در مذاکرات هسته ای و از جمله تبیین هر چه دقیقتر مفاهیم کلیدی زیر باشد:
١- نقطه تمایز تاسیسات هستهای از تاسیسات غیر هستهای شامل تاسیسات نظامی، سر و کار داشتن با مواد هستهای است. اگر تاسیساتی با مواد هستهای سرو کار دارد باید تحت شمول تاسیسات هستهای اعلام شود و تحت نظارت آژانس قرار گیرد. اما بر عکس اگر تاسیساتی غیر هستهای است و لذا اعلام نشده است، یعنی آنکه با مواد هستهای سر و کار ندارد. تاسیسات نظامی غیر هستهای بر این اساس تا وقتی با مواد هسته ای سر و کار نداشته باشند اعلام نمی شوند و تحت نظارت آژانس قرار نمی گیرند و این باید به عنوان یک اصل محوری تثبیت شود.
٢- تنها بهانهای که میتواند نسبت به فعالیت یک تاسیسات غیر هستهای از جمله تاسیسات نظامی مطرح شود، سر و کار پیداکردن آن تاسیسات با مواد هسته ای و با فعالیتهای مخفی مانند غنی سازی و یا ساخت سانتریفیوژ از یک طرف و اعلام نشدن آن تاسیسات از سوی کشور میباشد. تا زمانی که تاسیسات غیر هسته ای شامل تاسیسات نظامی در کشور با مواد هسته ای سر و کار پیدا نکند، که در واقع هم همینگونه است، این تاسیسات از پذیرش هر گونه نظارت هسته ای مبرا هستند.
در چنین شرایطی باید روشن شود که آژانس به هیچ وجه نمی تواند درخواستی برای بازرسی از تاسیسات نظامی مطرح نماید و چنین درخواستی به هیچ وجه در چارچوب وظایف آژانس انرژی اتمی قرار نمیگیرد.
٣- تنها فرضی که میتواند برای دسترسی به یک تاسیسات غیر هسته ای شامل تاسیسات نظامی متصور باشد، ادعای سرو کار پیدا کردن این تاسیسات غیر هستهای با مواد هسته ای و یا درگیر شدن در فعالیتهای ناقض تفاهم هسته ای آینده مانند ورود به مراحل طراحی چرخه تولید سوخت در تاسیسات نظامی میباشد. در این صورت آژانس میتواند از کشور میزبان درخواست ارایه توضیحات نماید. درچنین شرایطی البته باز از طرق مختلف باید تلاش شود که فرآیند حل و فصل مردود دانستن این ادعا منجر به افشای اطلاعات و برنامه های دفاعی و نظامی در این تاسیسات نگردد. برای این کار اصول زیر باید روشن شده و در فرآیند حل و فصل ادعای مطرح شده در نظر گرفته شوند.
٤- حل و فصل ادعای مطرح شده نسبت به انجام اقدامات هسته ای و یا اقدامات ممنوعه در تاسیسات غیر هسته ای شامل تاسیسات نظامی باید بر ارایه توضیحات لازم در همان مراحل اولیه طرح ادعا متمرکز شود تا موضوع در همان مرحله اول فیصله یابد. بر این اساس آژانس نباید فقط به طرح ادعا بسنده کند بلکه باید اطلاعاتی را که مبین اثبات این ادعا میباشد را نیز به کشور ارایه نماید. این اطلاعات اولیه ضمن آن که کمک میکند کشور دقیقا با ادعای مطرح شده آشنا شده و مشکل را به خوبی بفهمد، میتواند زمینه شکل گرفتن یک تبادل سازنده و مستند میان آژانس و کشور در همان مرحله تبادل اطلاعات را برای حل و فصل موضوع فراهم کند. پس مکلف نمودن آژانس به ارایه اطلاعات مستند، در همان مرحله اولیه بسیار مهم تلقی میگردد.
٥- در صورتیکه آژانس و کشور نتوانند در همان مرحله اول مشکل مطرح شده را حل کنند، نهایت چیزی که آژانس باید بتواند از کشور درخواست کند دسترسی به محل خاصی از تاسیسات غیر هستهای شامل تاسیسات نظامی میباشد که هدف عمده آن هم انجام نمونه برداری محیطی برای اثبات وجود برنامه هسته ای در آن تاسیسات میباشد. هدف نمونه برداری محیطی، نمونه برداشتن از هوا، خاک و آب در ناحیهای از آن تاسیسات غیر هسته ای شامل تاسیسات نظامی میباشد تا وجود مواد هستهای را اگر در محیط باشند ثبت کنند. پایداری مواد هستهای در محیط که تا دهها سال هم از میان نمیروند به خوبی میتواند برای اثبات درگیر شدن یک تاسیسات با مواد هسته ای کافی باشد.
٦- با توجه به پایداری مواد هستهای در محیط اگر تاسیسات غیرهستهای شامل تاسیسات نظامی در کشور به دلایل نیاز به حفظ اطلاعات محرمانه اصرار نماید که نمونه برداری محیطی نه در نقطه مد نظر آژانس بلکه در نقطه همجوار یا نقطه ای که در مرکز حساسیت نظامی قرار دارد، انجام شود، آژانس باید بپذیرد، مگر آنکه به دلایل فنی ثابت شود که نمونه برداری در محیط پیشنهادی منتج به نتیجه نخواهد شد.
٧- مهمترین هدف آژانس در چنین شرایطی دسترسی به نقطه ای از تاسیسات غیر هسته ای شامل تاسیسات نظامی برای انجام نمونه برداری محیطی به عنوان موثرترین روش برای اثبات درگیر شدن یک تاسیسات غیر هسته ای شامل تاسیسات نظامی با مواد هسته ای میباشد. لذا باید از استفاده از واژه هایی مانند بازرسی از تاسیسات نظامی خودداری شود. در واقع برای تامین هدف مد نظر آژانس نیازی به انجام بازرسی از تاسیسات غیر هسته ای شامل تاسیسات نظامی و دفاعی نمیباشد. پذیرش بازرسی از تاسیسات دفاعی بی شک موضوعی است که کشورمان در شرایط حساس فعلی با آن موافقت نخواهد کرد. کشورهای غربی و آژانس هم نباید با طرح مباحثی غیر دقیق در این مقطع به سوء تفاهمات موجود بیفزایند و به جای حل اختلافات موجود به عمیق تر کردن آن دامن بزنند. دقت در تعریف و کاربرد درست واژه هایی همچون دسترسی محدود و نمونه برداریهای محیطی میتواند به حصول یک تفاهم درست در این بحث حساس کمک کند.
٨- هر گونه دسترسی به مراکز حساس غیر هستهای شامل تاسیسات نظامی اگر بخواهد انجام شود هم باید از طریق اعمال روشهایی که به آن ساز و کار دسترسی مدیریت شده میگویند صورت گیرد. در این شرایط، کشور میتواند به هنگام اعطای دسترسی به آژانس تمامی تجهیزات لازم و نواحی و فعالیتهای غیر مرتبط را از چشم اعضای آژانس بپوشاند و به این وسیله امکان افشای اطلاعات محرمانه خود را به کمترین حد و به صفر برساند.
٩- آژانس باید تضمینهای لازم را بدهد که هر گونه اطلاعاتی که در جریان این دسترسی ها بدست می آورد به هیچ کشور و یا نماینده کشوری داده نمیشود و این اطلاعات به عنوان اطلاعات محرمانه فقط در آژانس نگهداری میشوند.
همانگونه که گفته شد این چارچوبها در کلیت آن در ذیل مقررات پروتکل الحاقی مورد بحث قرار گرفته است اما کشورمان میتواند با روشن ساختن ابهامات این فرآیند با کشورهای ۱+۵ در تفاهم آینده امکان سوء استفاده از این فرآیند را به حداقل برساند. به نظر میرسد این کار هم لازم و هم شدنی است.
در پایان باید تاکید نماییم که حفظ امنیت کشور و بالتبع توان دفاعی کشور از بدیهی ترین اصول مورد نظر تیم مذاکره کننده است و شرح تلاشهایی هم که تا به حال برای بستن تمامی راههای نفوذ دشمن به عرصه امنیت ملی در چارچوب مذاکرات هسته ای انجام شده است به نوشتن یک کتاب نیاز دارد. نباید تردید کرد که هیچ نماینده ای از ایران به این امر رضایت نخواهد داد که دشمن بتواند با بدست آوردن امکان نفوذ به تاسیسات نظامی و دفاعی کشور زمینه های تهدید امنیت ملی کشورمان را فراهم نماید. امروز تمامی کشور در این عرصه همدل و همزبان است و ما از همه عزیزانی که در سخنان و نوشته های خود بر این اصل مهم تاکید می کنند تشکر می کنیم. ولی در عین حال طرح این موضوعات نباید به نحوی صورت گیرد که نگرانیهای غیر ضروری برای مردم کشورمان ایجاد نماید. همانگونه که اعضای تیم مذاکراتی از هیچگونه تلاشی برای تبیین مباحث مطروحه در مذاکرات برای مردم و رسانه ها فروگذار نمی کنند، از اصحاب رسانه و صاحبان اندیشه نیز انتظار میرود به جای نگران ساختن مردم و ایجاد تشویش در اذهان آنها ایده ها و پیشنهادهای خود را برای کمک به فرآیند مذاکرات به تیم مذاکراتی کشورمان ارایه نمایند. در عین حال لازم است تمامی مردم عزیز ما نیز اطمینان داشته باشند که تیم مذاکره کننده با پذیرش هیچگونه نظام بازرسی از تاسیسات غیر هسته ای شامل تاسیسات نظامی که بنا بر تعریف با مواد هستهای سرو کار ندارند موافقت نخواهد کرد و تلاش خواهد نمود با سعی بلیغ خود فرآیند هر گونه رسیدگی به چنین ادعا هایی را در قالب اقدامات روشن در تفاهم آینده مشخص نماید تا موجبات سوء استفاده به حداقل ممکن برسد.
نظر شما